سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه» بخش نخست کتاب راه اصلاح یا امربه معروف و نهی از منکر آیت الله العظمی صافی که را در ایام جوانی و با هدف بیداری جامعه و مقابله با ریشههای فساد و تباهی به رشته تحریر در آورد،بازخوانی ومنتشر می نماید.
*اسلام کامل ترین دین آسمانی
امروز اگر بخواهيم مانند اسلاف و گذشتگان خود به كمال مجد و شرف برسيم و طوري زندگي كنيم كه دست دشمنان از سر ما كوتاه و از اين بينظميها و هرج و مرجها نجات يابيم، بايد با تمام خلوص نيت در مقام رفع موانع و معايب برآمده، امر به معروف و نهي از منكر نماييم.
معلوم است كه تعليمات اسلامي بهترين و كاملترين تعاليم آسماني است و ممكن نيست كه جامعتر از آن به فكر هيچ مشرّع و قانونگذاري برسد، اما اين تعليمات وقتي سودمند خواهد بود كه توسط امر به معروف و نهي از منكر اجراي آن ضمانت گردد.
*ايمان به خدا وسيله مقابله در جنبشهاي نفس انسان
ايمان به خدا بهترين وسيلهاي است كه ميتواند جلو جنبشهاي نفس انسان بايستد و او را از افراط و تفريط نجات دهد. ايمان به خدا انسان را شاد و خوشحال نموده و از سرگرداني و تحيّر رهايي داده، طمأنينهی قلب به او ميبخشد. چنانچه در قرآن مجيد ميفرمايد:
)أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ([1]
هيچ وسيله ديگر نميتواند در اين نتيجه، جاي ايمان قرار بگيرد. قدرت ايمان در خاموش كردن آتش شهوت و غضب و جلوگيري از مفاسد و جرايم و جنايات، بيش از تمام وسايلي است كه بشر براي اين منظور به آنها متوسّل شده است. اگر ايمان به خدا نباشد، بيشتر مردم به شرّ و فساد مايل شده و از رعايت آداب و حدود، سرباز ميزنند.
*بايد به بشر فهماند كه خدا همواره حاضر و ناظر اعمال اوست
روح ايمان در باطن هر مخلوقي هست و هر آفريده در ذات خود تسليم خدا و متوجه به درگاه اوست. انسان هم فطرتاً داراي اين توجه است و ميفهمد كه خودش، خودش را نيافريده و به اين عالم نياورده و به جز فقر و احتياج ذاتي، داراي چيزي نيست، نه تنها خودش اين طور است، پدر و مادر و اجداد و خويشانش و همه افراد بشر از شاه و گدا و بالاخره تمام مخلوقات از كرات عظيم، خورشيد و ستارگان، تا ذرات كوچك به همين حالند. نه خودشان از خود، هستي و وجودي دارند و نه ميتوانند به ديگري وجود و هستي بدهند. آفريننده و خالق و نگهدارنده همه خداست كه وجود همه موجودات از اوست و همه را او آفريده و مالك و صاحب اختيار همه است، دانا و تواناست؛ زيرا به مخلوقات، دانايي و توانايي داده و جامع جميع صفات كماليه است و از هر عيب و نقص مبرّا است. پس آدمي بالفطره با مبدأ آفرينش و عالم غيب آشنا و مربوط است، ولي بايد اين آشنايي را كامل كرد و اين التفات و شعور را تقويت نمود. بايد به بشر فهماند كه خدا همواره حاضر و ناظر اعمال و رفتار اوست و هيچ عمل خير و شرّي از دايره علم و دانايي او پنهان نيست. و همان خداست كه بهترين راه و روش زندگي را به انسان ياد داده و به هر كار نيكي هدايت فرموده است. و چون همه افراد از حيث ايمان در يك درجه و مرتبه نيستند و ميزان تأثير و تسلط بر نفوس يكسان نيست، بايد هر كس مراقب و مواظب خود باشد و با ملاحظه، قدم بردارد و هواي نفس را كوچك و حقير نشمارد.
بايد به وسيله امر به معروف و نهي از منكر اينگونه افراد را ملتفت معايب اعمالشان ساخت تا متنبّه و پشيمان شوند و خط سير خود را عوض کنند .
*بایدافراد را ملتفت معايب اعمالشان ساخت
با تمام اين مطالب كمتر كسي است كه بتواند طوري زندگي كند كه لغزش و خطايي از او صادر نشود. غالب مردم به واسطه ضعف ايمان و اينكه نتوانستهاند كاملاً بر خويش تسلّط يابند از معصيت و خطا مصون نميمانند؛ زيرا نقاط ضعف در انسان زياد و نواقص او بسيار است، لذا بايد به وسيله امر به معروف و نهي از منكر اينگونه افراد را ملتفت معايب اعمالشان ساخت تا متنبّه و پشيمان شوند و خط سير خود را عوض كنند.
پارهاي ديگر هم يا اصلاً بيايماناند و فطرت پاك انسانيت را از دست دادهاند، و يا آنقدر ايمان آنها بيثمر است كه به رعايت آداب و قوانين، مقيد نيستند و ملاحظه و حسابي در كارها ندارند. اين طايفه را هم توسط امر به معروف و نهي از منكر بايد محدود نمود و وادارشان ساخت كه از آداب و حدود و قواعد، تبعيت و احترام نمايند.
*معایب ترک امر به معروف و نهي از منكر
اگر از امر به معروف و نهي از منكر خودداري شود رفته رفته دامنه گناهان و معاصي توسعه پيدا كرده، رشته زندگي اجتماعي بشر از هم گسيخته خواهد شد و مفاسد و معايب بزرگ توليد ميگردد.
همانطور كه اگر يكي از اعضاي پيكر فرد از انجام كار خود باز ماند، ساير اعضا نيز در انجام وظيفه در رنج و تعب ميافتند، و اگر عضو مريض معالجه نشود، بسا همان يك عضو، تمام پيكر را از پاي در ميآورد، فردي هم كه براي جامعه به منزله يك عضو است، اگر فاسد شد و وظيفه خود را انجام نداد براي تمام جامعه خطرناك خواهد بود و تمام افراد جامعه حق دارند به او اعتراض كنند و اصلاح او را بخواهند.
چنانچه در روايتي از پيغمبر اكرم صلّي الله عليه وآله منقول است كه جامعه را مَثَل به طايفهاي زد كه سوار كشتي شوند و براي هر يك از آنها جا و مكاني معين كنند و يكي از آنها با تبري جاي خود را سوراخ سازد و ديگران او را از اين كار باز دارند و او در جواب گويد: من در جاي خود تصرف ميكنم و آن را سوراخ ميسازم، به شما كاري نيست! اگر ديگران اين عذر را از او بپذيرند و بگذارند تا كشتي را سوراخ كند، آب در آن وارد شود و همه غرق شوند، و اگر عذر او را نپذيرفتند و او را از اين كار منع نمودند، هم خودشان و هم آن شخص نجات يابد.
«انّ قوماً ركبوا سفينةً فاقتسموا فصار لكلّ رجل منهم موضع فنقر رجل منهم موضعه بفأس فقالوا له: ما تصنع؟ قال: هو مكاني اصنع فيه ما شئت! فان اخذوا على يده نجا و نجوا، و إن تركوا هلك وهلكوا»[2]
امر به معروف و نهي از منكر محيط را براي تربيت افراد صحيح و لايق، مساعد ميكند و مادام كه بشر به وجود افراد صالح محتاج است، به امر به معروف و نهي از منكر هم محتاج است. همچنين زمينههاي فساد را از ميان ميبرد و كانونهاي فحشا و منكرات را ريشهكن ميسازد. پس چنانچه در روايتي از پيغمبر اكرم صلّي الله عليه وآله منقول است كه جامعه را مَثَل به طايفهاي زد كه سوار كشتي شوند و براي هر يك از آنها جا و مكاني معين كنند و يكي از آنها با تبري جاي خود را سوراخ سازد و ديگران او را از اين كار باز دارند و او در جواب گويد: من در جاي خود تصرف ميكنم و آن را سوراخ ميسازم، به شما كاري نيست! اگر ديگران اين عذر را از او بپذيرند و بگذارند تا كشتي را سوراخ كند، آب در آن وارد شود و همه غرق شوند، و اگر عذر او را نپذيرفتند و او را از اين كار منع نمودند، هم خودشان و هم آن شخص نجات يابد. انسان تا در اين جهان طبيعت زندگي ميكند هيچگاه از امر به معروف و نهي از منكر بينياز نيست.
بشر با آنكه توانسته است اسراري را از عالم طبيعت كشف كند و اين همه قواي عظيم را تسخير اراده خود سازد و توانسته است اين همه در ناحيه ظاهر و ماديات پيش برود و هر روز هم با استعداد خدادادي به كشف قوّه مجهوله ديگر موفق ميشود، نميتواند خود را از تعليمات آسماني و امر به معروف و نهي از منكر و دعاة اصلاح و رجال روحاني و مواعظ و نصايح، بينياز شمارد و هر چه دانايي و توانايي او روزافزون شود، احتياج او به اين مطالب بيشتر خواهد شد.